محل تبلیغات شما

درجستجوی علت بد حالی ات باشی
وقتی که علت ها برایت همچو تیر باشد
احساسِ اندوهگینِ آن کیسه ی بوکسی که
با ضربه خوردن باعثِ قوّتِ غیر باشد

شب در زمانی که خدا هم خواب می بیند
سردرگم از احوال خود تنها ترین باشی
چون ماهِ بی کِس در میانِ اخترِ لرزان
یا نقش باشی بر شکسته صفحه ی کاشی

فلسفه ای جامانده در جان و تنم اما
حتی زبانم در عجب مانده ز گفتارش
هر که به من نزدیک شد گویی که میترسید
در ذهن گفت دیوانگی ست مجموع افکارش

شب در زمانی که خدا هم خواب میبیند
با پنجره های اتاق ها کام میگیرم
به عشق می اندیشم و زنجیره ی قتلش
به خودکشی ام، که شبی در بام میمیرم

احساس خوبی داری از این درد من،آری
وقتی که میابی حضورت را در اشعارم
ای مرد قبلی در میانِ ذهنِ من ، ای عشق
ای اشتباهِ دیدِ من ، من دوستت دارم

در هر نگاهت هر پیامی بر دلم جاریست
از من تو پنهان میکنی زخمت که از من بود
اظهار شادی میکنی با خنده ی هیستریک
ای مردِ مملوء از تظاهر ، آه حقت بود


گر چه که بازی بین ما پایان رسید اما
تو در کمینِ ضربه ی بعدی خود هستی
این حالتت مضحک ترین حالتِ امکان است
سنگ که دگر هیچ،خلا ام، ضربه به چه بستی؟


خارج شدم از دژ ترس ها وغرایزها
اما غمی مبهم ز هر منشا بر این جان است
چون کاکتوسی در دلِ خاکی پر از سرما
که ریشه اش در خاک نیست و لیک بر جا است


گاهی دیریدا و دِلوز، گاهی اُشو خواندن
گاه فلسفه چیدن در این تنهاییِ ملموس
گاهی بلند خندیدن و گاه ریزشی در من
افکار سی ساله ی من، پیر گشته ام افسوس


در امن ترین آغوش ها احساس تنهایی
در جامه ی بغضی خودش را آشِکارا کرد
و بغض ملعونم حسادت کرد بر این اوضاع
بغض هم در آن جامه ی اشک خود را هویدا کرد


چندین سالِ بعد تمام فکر من این است
اخذ مجوزها برای شعر و چاپ آن
چندین سالِ بعد هنوز هم مشغله داری
افزونیِ جایگاهِ مادینه در آن گیلان

زهرازارعی

شاید که مرگ هم اکتشافِ دیگری باشد

درجستجوی علت بد حالی ات باشی

چنگی به قرص ،مشت به مشت

ی ,هم ,ها ,ضربه ,، ,سالِ ,بر این ,که خدا ,جامه ی ,سالِ بعد ,هم خواب

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تابلو برق , تابلو کنترل فرمان , plc